روزمرگی های یه دانشجو حقوق:)
 
قالب وبلاگ
لینک های مفید



امروز روز عجیبی داشتم ینی رسما هیچ کاری انجام ندادم حتی تابم کمی رو هم توی گوشی بودم اما زمان به شدت سریع گذشت..از صب که بیدار شدم مامان رفته بود بیرون دیگه یکم خونه رو مرتب کردم و ناهار درست کردم...ظهرم بعد از مدت ها خوابیدم و بعد از ظهر که بیدار شدم سیب زمینی خلال کردم یه عالمه چون بابا خیلی دوس داره مامان بزرگ و بابابزرگم گفتن که شب میان خونه برای شام استانبولی درست کردیم..یه کیک وانیلی هم درست کردم که خیلی خوب شد...بعدشم که باز کلی ظرف کثیف رو شستم ینی هیچ کار مفیدی انجام ندادم امروز ولی کلی خسته شدم و روزم سریع گذشت...فردا باید با مامان برم خیابون هم سینه مرغ بخرم هم بریم مامان کفش بخره هم قهوه بخریییم...ظهرم که باید برم باشگاه و از ساعت ۳ تا ۵ونیم تقریبا طول میکشه...بعدشم احتمالا میریم روستا شاید شب هم بمونیم و همون خونه روستامون بخوابیم..خلاصه که فردا هم یه روز پر مشغله دارم و باید صبح زود بیدار بشم پس الان باید برم یخوابم دیگه...شب همگی بخییییر

[ پنجشنبه سی ام مرداد ۱۴۰۴ ] [ 0:7 ] [ Moon ]

امروز صبح ساعت ۸بیدار شدم که و یکم خونه رو مرتب کردم و صبحونه خوردم بعدش رفتم ادامه خیاطی دیروز...انقد با تنبلی خیاطی میکنم که فک کنم تا وقتی برم دانشگاه طول بکشه😂...تقریبا تا نزدیک ظهر مشغول بودم بعدشم رفتم دوش گرفتم و ناهار خوردم و آماده شدم و بعد از یه قهوه خفن از خونه زدم بیرون و با دوستم رفتیم باشگاه...خوشبختانهههه باشگاه به شدت خلوت بود امروز فک کنم کلا ۱۰یا ۱۲ نفر بودیم و کلی تمرین خفن و سنگین زدم و دو ست بارفیکس هم رفتم و کلی ذوق کردم از اینکه بالاخره بارفیکس زدن رو یاد گرفتم🥹...بعد باشگاه هم که تا رسیدم خونه سینه مرغ گریل رو زدم بر بدن و مث جنازه رو مبل افتادم تا ساعت ۸ شب🤦🏼‍♀️🤣..شبم رفتیم در حیاط با دوستم سوار چهارچرخ داداشیم شدیم و کل کوچه هارو دور زدیم خیلییییی حال داد😂..الانم که بالاخرههههه یکم مث اینکه داره خوابم میاد و سعی میکنم که بخوابم که صبح بتونم زود بیدار بشم..شب بخییییر✨🌙

[ چهارشنبه بیست و نهم مرداد ۱۴۰۴ ] [ 1:10 ] [ Moon ]

امروز ساعت۸ صبح بیدار شدم و قهوه خوردم بعدشم رفتم دوباره سر خیاطی و تقریبا تا نزدیک ظهر دوختم و بعدش مامان هوس پاستا کرده بود دیگه برای ناهار مشغول آشپزی بودم..بعدشم که خیلی یهویی با یچه های دوران دبیرستان برنامه بیرون چیدیم و ساعت ۷شب‌رفتیم پارک خدایی خیلی خوب بود کلی غیبت کردیم و خندیدیم یکی از بچه ها هم که تازه ازدواج کرده شیرینی اورد برامون...بعدشم که پیاده برگشتم خونه شام آش رشته خوشمزه مامان پز خوردم...الانم همه خواب فقط من بیدارم و بیکار😂...فردا باید آستین لباس رو متصل کنم و دیگه تموم میشه میشه دوختش...ظهرم که برنامه باشگاه دارم طبق معمول و یه تمرین پای خفن دارم فردا از همین الان قکر میکنم بهش بدن درد میگیرم😂😂...امشب عکسمو به بچه ها نشون دادم پشماشون ریخته بود باورشون نمیشد با تعجب میگفتن شتتتت سیکس پک داریییی میگم نهههه هنوز که سیکس پک نیس ولی یه سری خط و کات افتاده🤣🤣..انشالا تا یکی‌دوماه دیگه سیکس پک میشه...وقتی واکنشای اطرافیان رو میبینم کلی‌ذوق زده میشم که بالاخره تونستم بالاخره هیکلی که میخواستم رو ساختم،،واقعا بعد از هیکل فقط یه هدف دیگه تو زندگیم مونده که اونم قبولی توی آزمون وکالت یا سردفتری هستش که بااااید به این یکی هم برسم همین جا توی وبلاگم مینویسم که من دوسال دیگه آزمون وکالت رو قبول میشم مطمئنم و انشالا وقتی قبول بشم میام همینجا و مینویسم تا به خودم ثابت کنم که هیچی نشد نداره و فقط کافیه اراده کنه آدم میرسه به هدفاش..به امید آینده زیبا و موفق شب همگی بخیییر✨🌙

[ سه شنبه بیست و هشتم مرداد ۱۴۰۴ ] [ 0:59 ] [ Moon ]

امروز از صبح که بیدار شدم قهوه خوردم و رفتم برش یقه کت مامان رو انجام دادم و بعدشم که عمه اومد خونه بعدش ناهار خوردم و سریع اماده شدم رفتم باشگاه و با دخترعمه یه تمرین حسابی رفتیم بعدشم که اومدم خونه و سینه مرغ گریل خوردم بعدش رفتم دوخت کت رو شروع کردم و یقه رو به تنه متصل کردم و ساسون ها رو هم دوختم ادامشم بعد از شام...الان تو حیاط با مامان اتیش درست کردیم بلال کبابی با چایی آتیشی درست کردیم منتظریم بابا بیاد شامم کشک بادمجون روی آتیش 🥰...آرامش زندگیم رفته بالا باید یکم هیجان وارد زندگیم کنم😂...دلم یه چت با یه آدم باحال میخواد که از هیجان نتونم چشم از گوشی جدا کنم ولی خب از عواقبش میترسم و نمیخوام دیگه😂🤦🏼‍♀️..احتمالا تا هفته دیگه بریم یه مسافرت کوتاه محض تحول روحیه...دلم خرید میخواددددد

[ یکشنبه بیست و ششم مرداد ۱۴۰۴ ] [ 20:28 ] [ Moon ]

باز نصف شب شده و من بیخوابی گرفتم هیچکسی هم تو اینستا انلاین نیس یکم حرف بزنیم..حوصله فیلم دیدن هم ندارم..چیکارکنممممم؟؟

راستی امروز الگو کت برای مامان برش دادم و فردا قراره بدوزمشششش🥰...بعدشم باید الگو کت برای خودم بکشم

[ یکشنبه بیست و ششم مرداد ۱۴۰۴ ] [ 1:14 ] [ Moon ]

من پنجشنبه رفتم باشگاه روستامون با دخترعموم و وزن کردم بعد از سه هفته و ۱ کیلو کاهش وزن داشتم امااااا تغیییییر خیلی خفنی داشتم توی این سه هفته که با برنامه جدیدم کار کردم و مصرف پروتئینم رو بالا نگه داشتم و به طور واااااضح شکمم کات های عمیق تری داره الان همچنین بک و سرشانه و بازو هم کات شده و البته پایین تنه هم یکم حجم گرفته و علت اینکه بالاتنه بیشتر تغییر کرده اینه که من تو برنامه های قبلیم بالاتنه زیاد کار نمیکردم و تمرکزن روی پایین تنه اما برنامه اینبار برعکسه و برای همین تغییرات بالاتنه بیشتر شده و خلاصه که پشمای خودمم ریخته از این تغییرات و حسابی خوشحالم😂😂...آقا در ادامه هم بگم که بلو بانک و ملی گلد جشنواره گذاشتن و برای هر احراز هویت ۱۰۰تومن و ۷۵ تومن پول میدن البته باید با کد دعوت وارد بشید اگه خواستین کامنت بزارید تا کد دعوت رو ارسال کنم براتون✨🌱

[ شنبه بیست و پنجم مرداد ۱۴۰۴ ] [ 12:19 ] [ Moon ]

امروز از صبح که بیدار شدم الگو کت کشیدم چون که میخوام برای خودم و مامان کت بدوزم..بعدش از اونجایی که خبر دادن بابای زنعموم فوت کردن مجبور شدیم بیایم روستا که البته به نفعم شد چون که چند تا صرافی برای مامان بزرگ و بابابزرگ و زنداییم نصب کردم و چون با کد دعوت خودم بود ۱میلیون و ۳۰۰تومن ناقابل به جیب زدم البته که برای اونا نفری ۲۵۰تومن اومد به کارتشون بدون هیچ زحمتی..واقعا حال داد چون خیلی ساده توی کمتر از نیم ساعت این پول به دست اومد و فردا میخوام کلی کراپ تاپ گوگولی بخرم برای خودم😂..دوستان اگه شما هم دوس دارین که خیلی راحت با ثبت نام ساده توی چند تا لینک یه پولی به جیب بزنید بهم بگین تا لینک بدم بهتون و اصلا هم کلاهبرداری نیس کاملا مورد اعتماد هستن به شخصه استفاده میکنم ازشون برای مثال بلو بانک ...راستییییی امروز دورکمرم رو با متر گرفتم و خیلییی خوشحالم چون که بالاخره از استپ خارج شدم و دور کمرم شده ۶۳ سانتی متر🥹🥹🥹...فردا هم قراره با دخترعمو ها بریم باشگاه و همونجا وزن کنم ببینم وزنمم تغییر کرده یا همچنان ۵۲ کیلو😂

[ پنجشنبه بیست و سوم مرداد ۱۴۰۴ ] [ 0:19 ] [ Moon ]

امشب تولدمههههه و خیلی خوشحالم از اینکه توی این یکسال کلی تغییرات مثبت داشتم ،کلی تونستم ویژگی های اخلاقی بدم رو تغییر بدم،کلی سالم خور تر و ورزشکار تر و البته خوش هیکل تر شدم،،چند روز پیش سمانه اومد دنبالم و با کیک و کادو سورپرایزم کرد بچه و واقعا باحال بود کلی هم عکسای خوشگل گرفتیم باهم😍🥰

امشب آرزو میکنم اول از همه آینده موفق و خوبی بتونم بسازم برای خودم، آدمای سمی‌تو مسیر زندگیم قرار نگیرن، و همچین آرزو میکنم کلی پول توی سال جدید زندگیم در انتظارم باشه😂..خلاصه که تولدم مبارک🎂🥲

[ دوشنبه بیستم مرداد ۱۴۰۴ ] [ 0:2 ] [ Moon ]

امروز بیشتر تایمم رو تنها بودم و کل وقتمو برای خودم گذاشتم هم پنکیک پروتئینی درست کردم هم ناهار و شام رژیمی و پروتئینی کلی هم ولاگ و فیلم دیدم و توصیه میکنم اگه نیاز به خنده دارید حتما برید یوتیوب و ویدیو جدید امیرمو به اسم نفرت موقتی رو ببینید که مشابه عشق ابدی ولی برای مسخره کردن اون مسابقه درست کردنش و عالی بود😂..امشبم با دخترهمسایه رفتیم کلیییی دوچرخه سواری. کردیم و یه جا نزدیک بود سگ دنبالمون کنه💀😂...خلاصه روز باحالی رو داشتم و با اینکه جایی نرفتم ولی بهم خوش گذشت..فردا هم که برنامه باشگاه و تمرین و البته تمیزکاری خونه و اتاقم هستش چپن مامان خانوم گفتن فردا حتما باید خونه کامل جارو و گردگیری و مرتب بشه..ناهار فردا احتمالا دوتا تخم مرغ آبپز بدون نون میخورم و قبل تمرین هم نصف سیب زمینی آبپز چون که فعلا میخوام برای یک هفته مصرف کربوهیدرات رو محدود کنم و فردا هم نون و برنج نمیخورم ولی یکم ماکارونی و سیب زمینی برای انرژی قبل تمرین و بعد تمرین میخورم ولی تمرکز بیشتر روی پروتئین و فیبر هستش توی این یک هفته..از همین الان ذوق دارم واسه تمرین فردا چون که تمرین روز سشنبه بیشتر برای پایین تنه هستش و عاشقشم انقدر که حس خوبی میده وقتی تمرینات پا رو میرم و عضلات دم میکنه خیلیییی ذوق میکنم🥹🥰..الانم میخوام یه قسمت سوپرنچرال ببینم و بخوابم که صبح زود بیدار بشم..شب بخییییر

[ سه شنبه چهاردهم مرداد ۱۴۰۴ ] [ 0:36 ] [ Moon ]

همین الان از باشگاه رسیدم و وعده بعد تمرین سینه مرغ گریل با کاهو و کلم بروکلی خوردم و کربوهیدرات نخوردم چون که چند وقته استپ شده تغییراتم باید یکم کربو رو بیارم پایین باز اوکی میشه...خیلیییی خوشحالم چون که دیروز عکسمو برای چت جی پی تی فرستادم ازش پرسیدم که بنظرت درصد چربی بدن من چقدره؟؟گفت باتوجه به صاف بودن شکم و پهلو و نبود چربی و تا حدودی کات در عضلات شکم و همچنین عضلات پایین تنه درصد چربی بدن شما بین ۱۸تا ۲۲ درصد هستش 🥰🥰🥰..خیلی خوشحال شدم و این یعنی تا رسیدن به سیکس پک راهی نمونده دیگه...و بهم پیشنهاد داد یک هفته به صورت هر روز تمرین هوازی انجام بدم و یکم مصرف کربوهیدرات رو کم کنم تا مسیر رسیدن به سیکس پک با سرعت بیشتری پیش بره..خلاصه که تا شهریور که عروسی اقوام ما هستش حسابی هیکلم اوکی میشه

[ یکشنبه دوازدهم مرداد ۱۴۰۴ ] [ 18:10 ] [ Moon ]

آقا امروز رفته بودیم روستا و خونه عموم جمع بودیم همه چون که چن وقت دیگه عروسی دخترعمم هستش و داشتیم برنامه میچیدیم بعد یه لباس عروس از آرایشگاه دخترعموم مال ۷ سال پیش بود ولی واقعا خوشگل بود بعد یهو گفتم بزار بپوشم ببینم چه شکلی میشم با لباس عروس و درکمال ناباوری خیلی خوشگل بود و بهم میومد😂البته که خدا نیاره روزی که قرار باشه عروس بشم تو این جامعه مزخرف...ولی واقعا نمیدونم برای عروسی دختر عمم چه لباسی بگیرم چون خیلی ساله عروسی نرفتم اصن هیچ ایده ای برای لباس ندارم و از لباسای نگین پولکی و براق هم بدم میاد دلم نمیخواد خیلی شلوغ باشه...امروز با اینکه اخر هفته بود و روز آزادم بود ولی دلم نیومد که شیرینی یا غذای پرکالری بخورم چون که یه مدته استپ وزنی گرفتم البته قصد لاغری زیاد ندارم فقط میخوام دو کیلو دیگه لاغر تر بشم که ۵۰ کیلو بشم..چون لاغر تر از این بشم دیگه اسکینی میشم که اصن دلم نمیخواد..انشالا که بتونم تا مهر برسم به چیزی که مد نظرمه

[ جمعه دهم مرداد ۱۴۰۴ ] [ 20:48 ] [ Moon ]

نمیدونم این چه مرضی هستش که هر چند وقت من احساس تنهایی شدید دارم و عمیقا بی حوصله میشم...دلم میخواد از این حس مزخرف راحت بشم واقعا خستم دیگه...وقتایی که اینجوری میشم نه دیگه اینستا و یوتیوب رو میخوام نه فیلم و نه هیچیییی..دیگه نمیدونم باید چیکار کنم...امروز انقد حس پوچی و تنهایی داشتم که حتی اشتهامم کور شده بود نه صبحانه و نه ناهار نخوردم و فقط قهوه و شام 5قاشق استامبولی خوردم همین...دلم یه حرکت یه پیشرفت یا نمیدونم یه تغییر میخواد واقعا این تابستون افتضاح ترین تابستون ممکن بود نه مسافرت نه تفریح نه خرید نه هیچیییییییی...دوس دارم برم پرسینگ ناف بزنم یا تتو بزم ولی خب اجازشو نمیدن خانواده🤦🏼‍♀️..واقعا نمیدونم چرا انقد حساسن درحالی که من دو هفته دیگه 21سالم کامل میشه همچنان مث یه نوجون 15ساله باهام رفتار میشه و کوچیک ترین چیزا رو باید اجازه بگیرم ازشون

[ چهارشنبه هشتم مرداد ۱۴۰۴ ] [ 23:9 ] [ Moon ]

امروز رفتم باشگاه و یه تمرین زیبا و سنگین زدم و حسابی حال کردم بعد از تمرین که برگشتم یه وعده بعد تمرین جدید رو امتحان کردم که برخلاف تصورم که فک میکردم خیلی بد باشه و بوی بدی بده ولی واقعااااا خوشمزه شد ترکیباتش 5قاشق ماکارونی فرمی پخته +نصف کنسرو تن ماهی بدون روغن+نصف لیوان نخود پخته+یکم لوبیا سبز و هویج پخته و ادویه واقعا معرکه بود هم طعمش هم میزان پروتئین و کروبو و فیبر مفید و خوبی داشت...ولی امروز متاسفانه دوتا کوکی هم خوردم که به شدددددت عذاب وجدان دارم و دوس نداشتم که قند بخورم ولی متاسفانه نمیدونم تازگیا چرا انقد اشتهام زیاد شده و همش خوراکی میخوام...فردا قصد دارم یکم درس بخونم و بعدش یکم میکاپ های مختلف رو تمرین کنم چون که دیروز امتحان کردم و متوجه شدم که عه توی میکاپ استعداد دارم ولی هیچموقع سمتش نرفتم خودمم زیاد اهل میکاپ نیستم ولی دلم میخواد یاد بگیرم مدلای مختلف رو..چند وقت دیگه هم که عروسی پسرعمه هستش حقیقا دلم نمیاد پول به ارایشگاه بدم و اصلا دلم نمیخواد ارایش غلیظ هم داشته باشم برای همین میخوام خودم ارایش کنم...امشب چون خیلی خستم خوشبختانه خوابم میاد و میخوام زود بخوابم..شب بخییییر

[ سه شنبه هفتم مرداد ۱۴۰۴ ] [ 23:34 ] [ Moon ]

ناهارمو خوردم و غصه دارم چون که قهوه ها تموم شده و من معتاد قهوه چجوری قراره تحمل کنم امروز؟؟کسی راهکاری برای ترک یا محدود کردن قهوه داره؟واقعا دست خودم نیس به شدت وابسته کافئینم...آقا عمیقا ذوق زدم چون که دیروز که رفتم باشگاه ملیحه بعد از ۲۰ روزا اومده بود و بهم گفت کمرت خیلی باریک شده خیلی خوب شدی اصلا لاغر تر نشی که حیفه عضله از دست میدی و من کلی ذوق کردم از همون موقع...یه توصیه بکنم به دوستانی که اضافه وزن دارن و ناامید شدن میخوام بدونین که هیچی نشد نداره من خرداد پارسال ۶۴ کیلو بودم و به شددددت چاق ولی الان با سالم خوری و ورزش شدم ۵۲ کیلو و بهترین هیکل رو ساختم در حدی که خیلیا بهم میگن لاغر و قصد ندارم دیگه از این لاغر تر بشم..منم فک میکردم نمیشه لاغر بشم ولی فقط با رعایت چند تا نکته کوچیک مث کم کردن مصرف روغن،محدود کردن قند و شیرینی،دریافت بالای پروتئین به صورت روتین و روزمره و ورزش منظم رسیدم به چیزی که میخواستم شاید یکی دو هفته اول ترک عادات غلط سخت باشه ولی بعدش کاملا نرمال میشه و عادت میکنید در حدی که من قبلا عاااشق لازانیا و پیتزا بودم ولی الان در ماه یه بار از این غذاهای فست فودی میخورم و حتی همون یه بار در ماه هم مث قبلا برام لذت بخش نیس و همون غذاهای سالم همیشه رو ترجیح میدم پس شروع کنید به اصلاح عادت های غلط و تاثیرش رو حتی توی یک ماه هم ببینید

[ دوشنبه ششم مرداد ۱۴۰۴ ] [ 14:48 ] [ Moon ]

امروز توی خونه حسابی ورزش کردم چون که پنجشنبه رفتیم کویر و نتونستم برم باشگاه و یه تمرین هوازی و قدرتی خفن با دمبل و کش رفتم فردا هم انشالا میرم باشگاه و دوباره با دستگاه تمریناتمو ادامه میدم...امشبم که با دختر عمم رفتیم خیبون و نزدیک دو ساعت کامل پیاده روی داشتم و خلاصه که تحرک خوبی داشتم... فردا برای وعده بعد تمرین سینه مرغ و کلم بروکلی گریل شده و4 قاشق پاستای پخته میخورم...چون که تمرین فردا تمرکز بیشتر روی عضلات پایین تنه هستش و باید همراه با پروتئین بعد تمرین یه مقدار کربو هم بخورم...فردا یکم هم قراره درس بخونم انشالااااا...الان دارم ولاگ میبینم توی یوتیوب و به شدت هم خستم و خوابم میاد که بعد از دیدن ولاگ میخوابم که فردا بتونم زود بیدار بشم و درسمو بخونم..شب بخیییر✨🌙

[ شنبه چهارم مرداد ۱۴۰۴ ] [ 23:37 ] [ Moon ]

امرووووز ناهار روز آزادم رو لازانیا درست کردم و با داداشی زدیم بر بدن و واقعا خوشمزه هم بود ولی نمیدونم دیگه چرا فست فود نمیچسبه بهم احساس میکنم همون سالم خوری واقعا حس بهتری بهم میده..و از اونجایی که به شدت عذاب وجدان گرفتم شام سه تا تخم مرغ آبپز با کلم بروکلی خوردم..از فردا هم احتمالا یکم مصرف کربوهیدرات رو کمتر کنم دلم میخواد یه ذره دیگه کات تر و لاغر تر بشم ولی اگه بد بشه استایلم دوباره به روال عادی برمیگردم..امروز چون صب تا دیروقت خوابیدم متاسفانه امشب خوابم بهم ریخت و خوابم نمیاد الان و دارم اهنگ گوش میدم و چقدددد مرحوم استاد شجریان و همایون خوبننننن یعنی پدر و پسر از آهنگاشون سیر نمیشم مخصوصا همایون..راستییی دیشب که دوستای بابا اومدن منو نشناختن و پشماشون ریخت انقد که تغییر کرده بودم نسبت به دوسال قبل باورشون نمیشد و واقعا من ذوق مرگم از دیشب خیلی حس خوبی داره وقتی واکنشا رو نسبت به تغییراتم میبینم حس پیشرفت حس موفقیت و... واقعا حالم خوب میشه

[ شنبه چهارم مرداد ۱۴۰۴ ] [ 0:24 ] [ Moon ]

دیشب بالاخره رفتیم خانوادگی کویر..خیلییییی خوش گذشت تا ساعت ۱ونیم شب اونجا بودیم😂..بعدش برگشتیم روستا و تا وقتی وسایلارو جمع کردیم برگشتیم شهر ساعت ۳ صب شد...دیشب دوتا از دوستای بابا هم اومدن و یکیشون کلی ۶تار زد برامون و خوند و خیلی خندیدیم..یه دختر ۱۸ ساله هم داشتن طفلکی توی همین سن کم ازدواج و طلاق گرفته بود...شوهرش پسر عمش بوده و بهش خیانت کرده بود واقعا وحشتناکه..کنکورش تازه تموم شده بود و راضی بود تا حدی امیدوارم به کوری چشم اون پسره هم که شده بهترینا براش رقم بخوره...الانم با داداشیم رفتیم خیابون که براش وسایل لازانیا رو خریدم چون قول داده بودم لازانیا درست کنم و روز آزاد خودمم هست و قراره تا حد مرگ لازانیا بخورم و فیلم ببینم😋😂

[ جمعه سوم مرداد ۱۴۰۴ ] [ 13:16 ] [ Moon ]

امروز قراره خانوادگی بریم کویر شام درست کنیم..البته کویر منطقه ما با اون تور کویری که بقیه میرن خیلی فرق داره اینجا کویر نمکه😂...از دیروز به جای اینکه سرماخوردگیم بهتر بشه، بدتر شده و نفسم امروز خیلی تنگ میشه و رو مخمه...بعد ناهار هم قراره بریم خونه روستامون که مهمونا هم بیان اونجا و بساط وسایلا رو اماده کنیم برای شب...الانم دارم ولاگ میبینم توی یوتیوب..نمیدونم جدیدا خیلی حس خوبی میگیرم از تماشای ولاگ مخصوصا ولاگ کسایی که ورزش میکنن و استایل خوبی دارن،موفق هستن و مهاجرت کردن اصن بهم انگیزه میده اینا رو که میبینم مخصوصا نیکی مجلسی و غزاله جشنی،،توصیه میکنم به همه دخترا که حتما ولاگاشونو ببینید عالیه

[ پنجشنبه دوم مرداد ۱۴۰۴ ] [ 10:16 ] [ Moon ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

لینک های مفید
امکانات وب