لعنتی چقد به این استراحت نیاز داشتممممممم...امروز از ساعت ۱۱تا ۱خوابیدم😂..بعدش رفتم سلف ناهار خوردم و برگشتم دوباره ساعت ۳ونیم گرفتم خوابیدم تا نزدیک ۵..بعدشم رفتم خوراکی خریدم با مونا خوردیممم...الانم دارم رد وان رو نگاه میکنم چون قبلا نتونستم ببینم و باحاله خوشم میاد از فیلمش وایب فیلمای رایان رینولدر رو بهم میده و براهمون دوسش دارم❤️

خب من از امتحان اومدم ناموسا امتحانش خوب بود امیدوارم تصحیح کنه و نمره واقعی رو بده الکی نمره ثبت نکنه😁🤦🏼‍♀️...خیلییی خوابم میاد😴..البته اول میخوام برم حلوا درست کنم چون با بچه ها هوس حلوا کردیم😂بعدش میخوابممممممم فردا امتحان نداریم🥹...ولی سشنبه اصول فقه داریم😵

دارم تجارت میخونم خوشبختانه هزار بار در طول ترم خوندمش‌چون که هرجلسه مث‌ مدرسه از ما سوال میپرسید😐😂...ولی خب واقعا به نفعمون شد..سختم نیست نسبت به ایین دادرسی..البته استادش از حوزه اومده بالا و وکیل و استاد شده و اصن برگه هارو تصحیح نمیکنه و صرفا سوال اولو اگه درست نوشته باشی نمره خوب میده وگرنه یا میندازه یا افتضاح نمره میده...امیدوارم که امتحان فردا خوب باشه و اذیت نکنه استاد

دم در دفتر استاد علافم که حاج آقا تشریف بیارن که ارائه بدم براشون😑...یه ربع شده که من اومدم اون معلوم نیس کجاس پیامم میدم جواب نمیده...واقعا اساتید دانشگاه ما با اختلاف مزخرف ترین ادمای جهان هستن🤦🏼‍♀️😐

خب ساعت ۱ نصف شبه و بعد از یکم صحبت با یکی از آشناها درمورد روابط امروزی و اینکه یکی از اقوام به خاطر خیانت طلاق گرفته در حالیکه با عشق و عاشقی ازدواج کرده بودن، من دوباره یادم رابطه خودم افتادم و متاسفانه یکم عر زدم در حد سه چهار قطره اشک اجازه ندادم به خودم که بیشتر بشه...ولی چقد غصه میخورم که بعضیا که بهم میرسن چرا قدر این بهم رسیدن رو نمیدونن؟؟؟هنوز که هنوزه بعد از ۲ سال داغ رو دلم مونده که چرا خانوادم نزاشتن؟؟؟چرا همه دوستام رسیدن بهم فقط من بودم که خانوادم مخالفت کرد...درسته الان که دانشگاهم قراره شغل خوبی داشته باشم قطعا مورد های بهتری از اون قراره بهم پیشنهاد بدن ولی مگه من به کسی جز اون میتونم فک کنم؟؟؟گور بابای بقیه اصن...درسته۲ ساله همه چیز تموم شده حتی بعد از پایان رابطه بهم خیلی بدی کرد ولی همچنان هم متعهدم بهش و به جز اون به هیچ پسری نمیتونم فکر کنم فقط از خدا میخوام فکرشو از سرم بندازه وقتی قرار نیس بهش برسم

چرا تموم نمیشهههههههه؟؟؟؟؟هنوز قانون هم نخوندم ۳۶۵تا ماده باید بخونم😭😭😭...کجای دنیا امتحان تشریحی از متن قانون میاد اخه؟؟؟چقد این مرتیکه نفهمه...بعدشم باید مقاله خلاصه کنم😵

امروز روز سنگینی هست برام...هم باید آیین دادرسی بخونم هم ۳۶۵ تا ماده قانونی🤦🏼‍♀️...هم باید یه مقاله رو خلاصه کنم ارائه بدم برای استاد...ناهارم امروز سلف غذا تعطیله و باید غذا درست کنم هم برا خودم هم بچه های اتاق..خوابگاهی بودن یه تجربه جدید و جالب بود بخصوص برای منی که هیچموقع از خانواده دور نبودم و تنهایی رو تجربه نکردم یه جورایی باعث میشه مستقل بشی...ولی در کنار خنده ها و تجربه های جالبش، خیلی وقتا دلگیر و کسل کننده هستش🥲

من خیلی ادم لجبازی هستم و البته بی احساس...اصولا شروع کننده مکالمات نیستم هیچموقع بعد بقیه وقتی دوبار پیام میدن انتظار دارن دفعه سوم من پیام بدم ولی من واقعا بلد نیستم چجوری حتی سر صحبت رو باز کنم ولی اونا فک میکنن من مغرورم یا از صحبت با اون شخص خوشم نمیاد😂😐... نمیدونم شاید به درونگرا بودنم مربوطه...ولی تو مکالمه ها هم معمولا طرف مقابل سوال مبپرسه و من جواب میدم خیلی کم پیش میاد من سوال بپرسم یا ....

دارم ایین دادرسی میخونم و از درسش نگرانی ندارم از این غصه میخورم که مرتیکه احمق گفته باید ۳۶۵ ماده از قانون آ.د.م بخونیم که تو امتحان میاره🤦🏼‍♀️

به حدی خسته بودم که از ساعت ۲ تا ۵ گرفتم خوابیدم و خیلیییی حال داد...امشب قراره استراحت کنم و فیلم رد وان ببینم😁..از فردا باز شروع به خوندن آیین دادرسی میکنم🤞🏻

امتحان اداری خیلیییییی سخت بود اصن از جزوه نیاورده بود😐😐😐....کلا ۶ تا سوال بود و ۲تاش مال جزوه بود و ۴تای دیگه مربوط به تفویض اختیار بود که اصلاااااا تو اداری(۱) همچین مبحثی ندارهههههههه🤦🏼‍♀️😑....امیدوارم نمره دادنش مث سوال طرح کردنش نباشه

برنامم تو سال ۲۰۲۵ اینه که ۱_سینگل بمونم چون نمیخوام چیزی مانع از درسم بشه و حواسمو پرت کنه۲_روی استایلم کار کنم و ورزش رو ادامه بدم۳_تو تابستون که تعطیلم بشینن از اول مطالب چهار ترم رو بخونم و تست بزنم تا امادگی پیدا کنم برای ازمون ها۴_تا حد ممکن سعی کنم کمتر لباس بخرم و یکم پس انداز کنم..امیدوارم که بتونم بهشون پایبند بمونم✨🤞🏻

سلاااام

بنده از امتحان اومدم،شاد و خندان هم اومدم😂...امتحان از نظر من اسون بود ولییییی باید ببینیم قراره چجوری نمره بده چون هیچ موقع نمره دادنش درست نبوده و نمره ترم های قبل رو کپی میکنه میزاره😐...امیدوارم این ترم آدم باشه و واقعا تصحیح کنه...میخوام برم یوتیوب یکم بعدشم بخوابم بعدش برم سلف و بستمو بگیرم...ساعت ۳ هم شروع کنم نصف اداری رو بخونم فردا هم اون نصف دومش و مرور😁

امشب حس خوبی دارم چون هم درسمو خوندم هم فردا لباسی که سفارش دادم میرسه هم بارسلونا زد رئالو جرررر داد😍😂...خلاصه روز خوبی داشتم وقتایی که به همه کارام میرسم واقعا انرژی مثبت محضه...انشالا بقیه امتحاناتم باید همینجوری مرتب بخونم که مث دیشب همش تلنبار نشه رو هم...دو روزه ورزش نکردم انشالا از فردا باز دوباره دویدن رو شروع میکنم😁🤞🏻...شب همه خوش خدافظظظظ

خیلی عجیبه که امشب الکلاسیکو هست و من همین الان که بعد از دو روز رفتم اینستا متوجه شدم:|...لعنت به امتحانا که از دنیا عقبم من به خاطر این امتحانا...خب الان هم هیجان دارم هم استرس گرفتم😶‍🌫️🤐😅...انشالا که میبریم💪🏻

از من به شما نصیحت نرین رشته حقوق اگه سلامت روانتون مهمه براتون اقا نریییییین...دهن ما که سرویس شد تازه خدا رحم کرد با هزار علاقه حقوق انتخاب کردم الان دهنم سرویس شده🤦🏼‍♀️😭😂

خب اینم از مدنی بالاخره تموم شدن بعد از پاره شدن های بسیار...ولی ناموسا امتحان بدی نبود فقط کاش مهلت بیشتری داشت و میتونستم مرور کنم یه کم مطالب قاتی شده بود ولی بازم اوکی بود بد نبود...بعد امتحان خوابیدم تا الان😁...الانم میخوام برم ناهار بخورم که انشالا از ساعت ۱ شروع کنم به خوندن اساسی که اون دیگه اصلااااا تایم نداریم ینی رسما نصف روزه تایم مطالعش..انشالا که خسروی فردا دهنمونو سرویس نکنههه🤞🏻

از ساعت ۹ صب یکسره مدنی خوندم و هنوز نزدیک ۱۵ صفحه دیگش مونده تازه اون قبلیایی هم که خوندم هیچی رسما یادم نیس و باید فردا ساعت ۵ بیدار بشم دوباره یه مرور کنم چون اگه مدنی ۳ رو بیوفتم یا نمرم بد بشه رسما بدبخت شدم چون درس سه واحدیییی هس و در عین حال مهم ترین درس دوره کارشناسی اگه بیوفتم معدلمم گند بده میشه...امیدوارم که مث جزا نشه امتحانش نمرم بد باشه🤕

شب بخیر

واقعا نمیفهمم چرااااا این موقع باید رو مود چسناله باشم و چرا دارم عر میزنم احساس میکنم یه انبار باروت بودم که یه شعله کوچیک از کنار رد شد و منفجر شدم...فکر و خیال و اورثینک های فراوان رو هم تلنبار شده بود و با نمره جزا که امشب اومد مث بمب ترکید...دارم عرررر میزنم و در عین حال به خودم میگم خو چه مرگته؟؟اینکارا چیه؟؟و تنها جوابم به این سوالای ذهنیم اینه که خودمم نمیدونم فقط یه خستگی شدید دارم و به طور عمیقی احساس تنهایی دارم برای همین دلم میخواد عر بزنم حداقل یکم سبک بشم و خب یه خورده سخته تو اتاق خوابگاه گریه کردن بدون صدا ولی من انجامش میدم😅

جدیدا خیلی عصبی میشم و احساس میکنم افسردگی گرفتم انقدر که چند وقته فشرده تو فرجه امتحان بودیم از سشنبه هم که امتحانا شروع شد و هر روز یه امتحان😑...تا چند وقت پیش حداقل یه باشگاه میرفتم باز حالم اوکی بود الان دیگه باشگاه دانشگاه رو هم به خاطر امتحانا تعطیل کردن و تنها کاری که میتونم بکنم اینه که شب برم تو حیاط خوابگاه بدوم و یه سری حرکات کششی و هوازی بزنم...از بی تحرکی بهتره ولی اصلا مث باشگاه سرحال نمیشم...دلم میخواد واقعا این دو هفته دیگه تمووووم بشه برم خونمون واقعا این ترم مزخرف محض بود..این ترم که تموم بشه صرفا ده روز تا ترم بعد فاصله هست بینش😐...دلم میخواد دوباره تابستون بشه بتونم زیاد خونه بمونم باشگاهمو مرتب برم غذاهای خوشمزه بخورم از غذای افتضاح سلف حالم بهم میخوره دیگه...از این طرفم که امتحانا یکی از یکی سخت تر استادا هم یکی از یکی دیوث تر...با وضعی که پیش میره خدا به باقیش رحم کنه...واقعا نمره برا خودم مهم نیس ولی انقد مامانم غررررر میزنه دلم نمیخواد نمرم پایین بشه...اخه نمیفهمم چرا حتی الان که یکسال و نیمه من دانشجو ام چرا هنوز دنبال اینه که نمره باید خوب باشه باید معدل الف بشی و.... هرچی هم میگم مادر من آزمون وکالت تستی هستش و اصلا معدل تاثیری روی اون نداره باز میگه مطمئن باش همه جا تاثیر داره😭😭😭...دیگه رسما دهنم سرویس شده هم از دانشگاه هم از فکر و خیالای مزخرف خودم که نسبت به وزن و هیکلم وسواس فکری گرفتم و با این که 54 کیلو شدم هنوز فکر میکنم که من خیلی چاقم دارم جلو اینه میبینم که شکمم صاف شده و حتی خط افتاده ولی میگم نه باید کاملا کات بشه اینجوری بدرد نمیخوره🤦🏼‍♀️...هرچقدم سعی میکنم این فکرای مزخرفو دور کنم بی فایدس

ساعت ۱ و ۱۶ دقیقه شب هستش و کاری الااااان نمرات رو داد و واقعا دلم میخواد بدونم چجوری تصحیح کرد که این شد نمرات؟؟؟ناموسا جزا رو ۱۲/۲۵؟؟؟؟؟؟؟

بخدا که شک ندارم بیشتر میشدم چون بلد بودم و واقعا خونده بودم حالا اینکه چرا اینکارو کرد و چجوری این شد نمرم خدا عالمه...اگر هم که خودم انقد افتضاح امتحان دادم که خاک بر سرم بشه واقعا برای خودم متاسفم...من وقتی جزا که از همه بیشتر دوس دارم رو این شد نمرم باقی درسا مث اداری و ایین دادرسی و مدنی رو که میوفتم دیگه حتما...با اینکه هیچوقت نمره برام مهم نیست ولی واقعا عصبیم الان از نمرم چون این نباید میشد

دارم اساسی میخونم که ناگهان استاد کاری پیام داد اسماتونو بفرستین پیویم😭😭...مثل اینکه قراره نمره هامونو بدهههههه و مث سگ میترسم که جزا رو افتاده باشم...واااای خدا اگه افتاده باشم قراره چه خاکی به سرم کنمممممم😭😭😭😭

ساعت ۱و ۴۰ دقیقه شب هستش و طبق معمول بیدارم😁...امروز روز عجیبی داشتم...از امتحان صب که اصن نگمممم چقد افتضاح بود گردنت بشکنه با سوالات...رسما میوفتم شک ندارم مگر اینکه دلش بسوزه چون درس اختیاری هس خودش پاس کنه که غیرممکنه😭...البته زیادم مهم نیس واقعا درس اختیاریه دیگه به چپم که میوفتم...یکشنبه هم که مدنی۳ داریم تقریبا میشه گفت مهم تربن درس دوره کارشناسی حقوق هس و از سختیش نگم🤕.‌.بعد امتحان مث خرررررس خوابیدم تا ۲ونیم😂...بعدشم تو گوشی بودم تا ۵ونیم که رفتم تو حیاط خوابگاه ورزش کردم چون که باشگاه رو تعطیل کردن به خاطر امتحانا😑...بعدشم یکم اساسی۳ خوندم و الانم که علاف تو گوشی میخوام برم بخوابم دیگه😁

هااای

امروز تمووووم شد بالاخره جزا با کاری و رسما‌ نمیدونم چیکار کردم انقدرررر که سوالا مرتبط و متصل بودن یا عالی میشه یا گند زدم😂...صفر و صده نمره جزا انشالا که عالی میشه😌🤞🏻...فردا درس چرت جامعه شناسی حقوق داریم و هیچ ارتباطی هم به رشتمون نداره و همش درمورده کنت و دورکیم و... و خیلی مسخرس😑🤦🏼‍♀️..استادشم که سخت گیر😶‍🌫️...از اونجایی که درس اختیاری هستش نمرش مهم نیس صرفا پاس بشم بسه😂

امروز ساعت ۶ ونیم زلزله اومد و ما سکته زدیم البته خیلی سریع تموم شد و تلفات نداشت😵😂...امتحان بین الملل تموم شد و خوب بود فردا هم که امتحان جزا داریم😰....انشالا که کاری دهنمونو سرویس نکنه با امتحانش😁🤞🏻

چند شبه حالم به شدت گرفتس نمیدونم چرا از یه طرف فشار امتحانا از یه طرف دوباره دلم برای اون عوضی تنگ شده🙂...یک سال و نیم میشه که دیگه تو زندگیم نیست ولی هر شب یادش میوفتم، بدترین کارها رو در حقم کرد ولی نمیدونم چرا نمیتونم کامل فراموشش کنم، نزدیک یک ماه نسبت بهش بی حس میشم ولی باز دوباره مث روز اول بهم میریزم،، به عنوان یه ادم فوق العاده بی احساس واقعا کارهای خودمو درک نمیکنم،، دیگه دارم از خودم متنفر میشم تمام تلاشمو میکنم بگم گور باباش ولی نمیشه دیگه خسته شدم واقعا خستم دیگه...دلم میخواد چشامو ببندم برم به پنج سال بعد که دانشگاه تموم شده و مسیر شغلیم معلوم شده شاید اونموقع که موقعیت اجتماعیم ازش بالاتر بود قدر خودمو بیشتر بدونم و دیگه دلم واسه یه آدم بی لیاقت تنگ نشه

هااااای

بعد از ۶ سال دوباره وبلاگ زدم و گفتم برای وقتایی که حالم خوب نیس میام اینجا صحبت میکنم اینجا که هیچکس منو نمیشناسه حداقل اینجا حرفای دلمو میزنم🙂