روزمرگی های یه دانشجو حقوق:)
| ||
خب بعد از دو روز اومدم چون دیروز خسته بودم فرصت نشد بنویسم چیزی..دیروز از صب تا ۱۲ ظهر کلاس انلاین داشتم بعدشم که تا ناهار خوردیم و جمع کردیم شد ساعت ۲ و منو مامان آماده شدیم و ۲و ۴۵ دقیقه باشگاه رفتیم...سمانه هم اومد تا ساعت ۵و نیم ما باشگاه بودیم😁...بعدشم تا رسیدم خونه وعده بعد تمرین باید میخوردم که سینه مرغ و ماهی از قبل مزه دار کرده بودم همونارو گریل کردم با نون تست پروتئین با مامان زدیم بر بدن😂..سرشبم زنگ خونه رو زدن و مادربزرگ و بابا بزرگ اومده بودن خونمون🥹..بعدشم که شام خوردیم و فیلم سینمایی گذاشت بابام و کلی خندیدیم😂..دیگه بعدشم رفتیم بیرون یه دوری زدیم و وقتی برگشتیم ساعت نزدیک ۱۲ شب بود و خاموشی زدیم و منم بعد از سال ها ساعت ۱۲ شب خوابیدم چون روز سنگینی داشتم😁 [ چهارشنبه بیست و چهارم بهمن ۱۴۰۳ ] [ 10:40 ] [ Moon ]
|
||
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |